فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد میو انسان نشود
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خودای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود
عشق میورزم و امید که این فن شریف.
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود
شرح لغت: خبث:بدنفسی
تفسیر عرفانی:
۱- اگر کسی به شما فخر و ناز کرد، به او توجه نکن، زیرا ارزش واقعی شما بمراتب از دیگران بیشتر است. شما با آن قلب و نیت پاک، همیشه موفق و پیروز هستید و از دشمنان کاری ساخته نمیباشد. کسی به شما بدی کرده. او را به خداوند واگذار کن و از صمیم قلب از قادر یکتا بخواهید که به او جزا دهد. خواهید دید که عبرت خاص و عام میشود.
۲- اگر چه هدف شما بسیار متعالی است، اما باید تلاش را بیشتر کنید ولی مواظب باشید. برای رسیدن به آن دست به اقدامات ناخوشایند نزنید، چون خداوند ناظر بر کار شماست؛ بنابراین با صداقت و خلوط نیت اقدام کنید که تا خداوند به شما کمک کند.
تعبیر غزل:
اگر میخواهی به سعادت و افتخار برسی باید گوهر پاک سرشت انسانی خود را پیدا کنی و از شر بدکاران و بدخواهان به خدا پناه ببری. عشقی که در دل داری موجب خرسندی تو خواهد شد و از آن پشیمان نمیشوی. همتت را بلند کن و تلاشت را مضاعف تا به بالاترین درجات برسی.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 21,فوریه,2025